امروز: پنجشنبه 9 فروردین 1403
دسته بندی محصولات

بررسی چگونگی مدیریت و تاثیر آن بر عملكرد كاركنان

بررسی چگونگی مدیریت و تاثیر آن بر عملكرد كاركناندسته: مدیریت
بازدید: 7 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 109 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 127

مولفه های جز دستمزد وجود دارند كه نیروی كار برتر را حفظ می كند عاملی دیگری جزء بهای نازل كالا نیز وجود دارند كه مشتریان خود را حفظ می نمایند همچنین در توسعه و اقتصاد كشور به جزء ثروت و منابع موجود در آن عوامل وجود دارند كه پیشرفت را تضمین می كند چه بسا كشورهایی كه با در دست داشتن معادن، منابع مختلف از جمله كشور های با درآمد كم و اقتصاد ضعیف تك محص

قیمت فایل فقط 20,800 تومان

خرید

فصل اول:

 كلیات تحقیق

موضوع تحقیق:

بررسی چگونگی مدیریت و تاثیر آن بر عملكرد كاركنان

مقدمه:

مولفه های جز دستمزد وجود دارند كه نیروی كار برتر را حفظ می كند عاملی دیگری جزء بهای نازل كالا نیز وجود دارند كه مشتریان خود را حفظ می نمایند همچنین در توسعه و اقتصاد كشور به جزء ثروت و منابع موجود در آن عوامل وجود دارند كه پیشرفت را تضمین می كند. چه بسا كشورهایی كه با در دست داشتن معادن، منابع مختلف از جمله كشور های با درآمد كم و اقتصاد ضعیف تك محصولی به شمار می روند و كشورهای كه با فقر منابع طبیعی دارای اقتصادی كار آمد و تاثیر گذار می باشند و البته فاكتور اصلی و مهم دیگری به نام مدیریت نیز به كمك می آید.

مدیریتی، یك مدیریت صحیح محسوب می شود كه یك مدیریت موثر می باشد. مدیریت موثر جزء منابع اصلی توسعه ملتها شده است و مهمترین منابع لازم برای توسعه ملتها است. اعمال مدیریت توسط مدیر در موفقیعت یك سازمان نقش بسزایی دارد هر چه سازمان پیچیده تر باشد نقش مدیریت دشوار تر خواهد شد. مدیریت یعنی تصمیم گیری در زمان مناسب با افراد مناسب در جای كه فعالیت در آن جریان دارد.

مدیران موثر، رهبران موثری هستند كه با اعمال مدیریت اصلی و كار آمد خود می تواند نقش به سزایی در جامعه از طریق مشاركت در صنایع و ارائه خدمت مطلوب ایفاء نمایند و مدیران موثر و موفق مدیرانی هستند كه ملبس به جامعه علم و تجربه باشند دیگر زمان آن كه مدیر در یك برج بلند و لوكس بنشیند و از راه دور كنترل و دستور دهد سپری گردیده است حال زمان آن فرا رسیده است.

كه مردان و زنان سخت كوش و مستعد و اثر بخش با ایجاد انگیزه و تقویت حس همكاری و جلب مشاركت و روابط هم سطح زمام امور را در دست گرفته و مدیریت سازمانهای وسیع و گسترده پیچیده كنونی را به عهده گیرند چرا كه بدو مشاركت همگانی و بكار گیری كلیه عوامل و امكانات راه رسیدن به موفقعیت بس دشوار و خطیر است.

مدیریت را می توان متشكل از علم و هنر دانست به طور كه بخشی از دانش مدیریت را می توان از طریق آموزش فرا گرفت و بخش دیگر را ضمن كار باید آموخت و در واقع بخشی را كه با آموزش فرا گرفته می شود علم مدیریت و دیگر بخش را كه موجب به كار بستن اندوخته در شرایط گوناگون می شود هنر مدیریت می نمایند.

فرایند مدیریت متشكل از 5 عنصر به نام های برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت، كنترل، كارگزینی می باشد. كه در بخشه های مختلف جامعه از جمله دولتی، صنعتی، بازرگانی و آموزش فعالیت می كند.

افراد به منظور تامین زندگی مادی و معنوی خود همه فعالیتهای اقتصادی در اقتصادبازار را انجام می دهند این امر طبیعتا هنگامی كه فالیت اقتصادی در جهت الگو و نظم تشكیلاتی باشد نیز صحت دارد خواه آنها خودشان گاه درگیر فعالیت اقتصادی شوند خواه عمدتا ویژگی اقتصادی داشته باشند و خواه تنها فعالیت اقتصادی را نظم دهند، عجیب این كه این امر اغلب به حساب نمی آید و نفعی كه در به حداكثر رساندن درآمدها در اقتصاد بازار وجود دارد قدرت محرك كلیه فعالیتهای اقتصادی است زیرا هر فعالیتی كه نیازمند كالاها و خدماتی باشد اما به عنوان كالاهای آزاد در اختیار عاملان نباشد مستلزم این است كه جهت كسب و درآمدهای آتی كنترلی بر روی آنها باشد.

قبل از قرن هفدهم علم و فلسفه با یك دیگر در قلمرو معارف بشری مورد تحقیق واقعی می شوند و مرز مشخص میان آن دو وجود نداشت. تا آن كه در دوران رنسانس فرهنگ اومانسم زمینه های شناخت مسائل اجتماعی را از طریق عقل و تجربه به وجود آورد این روند در خلال قرن 17 آنچنان شتاب یافت كه باعث شد در ابتدای قرن18 زمزمه ی استقلال و جدایی علوم اجتماعی از فلسفه آغاز شود و پدیده استقلال انفكاك علوم اجتماعی از فلسفه نیز به طور طبیعی این اندیشه را نمودار ساخت كه پدیده اجتماعی ویژگی های منظمی دارند و قانون حاكم بر رفتار اجتماعی همانند قانون مندی حاكم بر جهان ماده و طبیعت است در مورد اقتصاد هم اندیشمندان اقتصاد معتقد بودند كه فعالیتهای انسان در تولید توزیع و مصرف تابع قوانین طبیعی است كه باید آنها را شناخت تا آن كه بتوان و روابط علمی بین پدیده های اقتصادی را تبین كرد.

فرضیه های تحقیق:

1- رابط معنا داری بین مشاركت کارکنان و افزایش عملكرد آنها وجود دارد.

2- رابطه معنا داری بین به كارگیری آموزش در سازمان و افزایش كارآیی كاركنان وجود د ارد.

3- رابطه معنا داری بین به كار گیری پرداخت حقوق و مزایا متناسب با عملكرد كاركنان سازمان وجود دارد.

4- رابطه معنا داری بین بكار گیری رهبری و افزایش كارآیی عملكرد كاركنان وجود دارد.

5- رابطه معنا داری بین انگیزش و افزایش عملكرد كارمندان وجود دارد.

هدف تحقیق:

تعهد سازمانی عامل بسیار مهمی برای درك و فهم رفتار سازمانی و پیش بینی كننده خوبی برای تمایل به باقی ماندن در شغل می باشد تعهد و پایبندی مانند رضایت شغلی، دو نگرش كلی نزدیك به هم و در ارتباط با هم می باشند كه به رفتارهای مهمی در سازمان می انجامد بسیاری از این رفتارها در جهت افزایش بهبود سازمانی بوده و باعث پیشرفت و ترقی سازمان می شوند. نظم در كار، مشاركت در امور مختلف سازمان، پذیرش مسئولیت، عدم ترك كار و عدم غیبت از جمله عوامل و پیامدهای مثبت تعهد بالا می باشد كه این پیامدها در جهت بهبود و پیشرفت سازمان نقش اساسی دارند. چرا كه كارمندانی كه رفتارهای فوق را بروز دهند مدت زمان طولانی در سازمان می مانند و همچنین تلاش بیشتری را در راه موفقیت سازمان
می نماید. همچنین تعهد سازمانی علاوه بر اثرات بالقوه و جدی كه بر عملكرد سازمان دارد می تواند پیشگویی كننده مهمی برای اثر بخشی و كارایی سازمان باشد. لذا نادیده گرفتن آن برای سازمان زیانبار بوده و هزینه های زیادی را نیز به دنبال خواهد داشت.

به صورت مشخص چنانچه میزان تعهد سازمانی كاركنان از سطح بالایی برخوردار باشد می تواند آثار و تبعات ذیل را برای موسسه به دنبال داشته باشد. و به بیان دیگر می توان این موارد را به عنوان ویژگی های افراد و كاركنان متهد نیز بر شمرد:

1- پذیرش و قبول ارزش ها و  اهداف موسسه از سوی كاركنان

2- علاقه و تمایل شدید كاركنان به ماندگاری در سازمان ها

3- به كارگیری حداكثر تلاش و توان در جهت انجام وظایف سازمانی.

همچنین شواهد و مدارك معتبری وجود دارد كه حاكی از تایید تعهد سازمانی بر جنبه های مختلف رفتار كاری كاركنان می باشد كه از جمله می توان به موارد مشروح زیر اشاره كرد.

اولاً احساس متعهد و وفاداری افراد به سازمان باعث می شود نرخ ترك خدمت و غیبت در سازمان كاهش یابد و با به حداقل ممكن برسد.

ثانیاً افرادی كه از تعهد سازمانی بالایی برخوردار هستند، كمتر به فكر یافتن فرصت ها و موقعیت های شغلی جدید در دیگر سازمان ها می باشد.

ثالثاً تعهد سازمانی دارای تأثیر مستقیم در میزان تلاش و عملكرد كاركنان دارد و افرادی كه از تعهد سازمانی بالایی برخورار هستند حداكثر مساعی و تلاش خود را در جهت انجام هر چه بهتر وظایف سازمانی به كار خواهند برد.

ضرورت تحقیق

امروزه ایران از لحظ زمانی در موقعیتی قرار دارد كه تمایل و تلاش خود را به سوی صنعتی شدن معطوف كرده است اما وجود ابرقدرت های مخالف و تحریم های آنها از یك طرف و ضعف مدیریتی كه امروزه در كشور وجود دارد از طرف دیگر مانع پیشرفت كشور شده است.

وقتی پا به یك سازمان می گذاریم مشاهداتی را می كنیم كه سخت نشان دهنده ضعف مدیریتی آن است. كاغذ بازی كه در سازمان وجود دارد و باعث می شود گاهی برای یك كار كوچك روزها معطل آن بود و یا عملكرد ضعیف كاركنان زمانی كه از
بخش نامه ها اطلاعات ضعیفی دارند و بارها دیده شده كه كارمندان در مورد یك موضوع مشخص درباره انجام كار ارباب رجوع دیدگاه های متفاوتی داشته باشند و اصلاً از یك فكر واحد برخوردار نیستند حتی زمانی كه از دید بالاتری به مدیریت ضعیف كشور نگاه می كنیم مشاهده می كنیم درآمد نفتی كشور نمی تواند در مسیر درستی برای پیشرفت كشور قرار گیرند حتی این درآمد خود باعث عقب ماندگی كشور ما شده است زیرا خیلی راحت تصمیم گیری های ضعیف مدیریت را پوشش می دهد و از نمایان شدن ان جلوگیری می كند.

ضرورت مدیریت را می توان در فرمایشات حضرت علی (ع) و امام رضا نیز به روشنی مشاهده كرد.

حضرت علی (ع) می فرماید: بدون امیر مردم به جان یكدیگر خواهند افتاد.

امام رضا همچنین در لزوم رهبری می فرمایند:

1- بقا و حیات هر ملتی بستگی به وجود حكومت و زمامدار دارد.

2- حفظ اصول و فروع دین و مكتب بستگی به وجود رهبر و مدیر دارد.

3- جهت اجرای قوانین و جلوگیری از تجاوزات مردم نسبت به یكدیگر بنا به دلایل بالا و بسیاری از دلایل دیگر ضرورت این تحقیق مشخص می شود.

محدودیت ها و مشكلات تحقیق

در جریان این تحقیق البته مشكلات و موانعی وجود داشت كه به شرح زیر بیان
می شود:

1- كمبود منابع به طوری كه كتابخانه ها تا یك حدی مجاز به تحویل كتاب بوده اند.

2- شرایط سخت پخش پرسشناسه ها در سازمان ها بطوری كه خیلی افراد از همكاری سر باز می زدند.

3- وقت بسیار كمی كه برای این تحقیق وجود داشت.

تعریف واژه ها و اصطلاحات:

هماهنگی (Coordinqting): یعنی تطبیق وظایف مشاغل مختلف سازمان به منظور محقق ساختن اهداف سازمان.

سازماندهی (Organizing): یعنی تعیین حد و مرز اختیارات كه طبق آن وظایف از هم تفكیك می شوند و در عین حال بین وظایفی كه اجرای آنها برای تحقق هدف معینی لازم است، ارتباط هماهنگی برقرار می نماید.

برنامه ریزی: شامل پیش بینی عملیات اساسی و تعیین طرق اجرایی آن به منظور تامین هدف سازمان می باشد.

انگیزش: حالتی درونی است كه سطح، جهت و تداوم فعالیت انسان برای انجام كار را تحت تاثیر قرار می دهد.

بودجه: تنظیم بودجه یعنی ارائه برنامه‌های سازمان در قالب اعداد و ارقام پولی و مالی.

 كنترل عملیات: روش هایی هستند كه در امور تداركات، بازاریابی، حسابداری و نظایر آن به كار می رود و عملیات مرتبط با تولید را در دوره های عملیاتی كوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت بررسی می كند.

مدیریت مشاركتی: در این سیستم مرئوسین می تواند مسایل مربوط به كار را آزادانه با مدیر در میان بگذارند و مدیر به جای موضع گیری در قبال ورود مرئوس به صحنه تصمیم گیری از او حمایت و پشتیبانی می نمایند.

فصل دوم:

 ادبیات موضوع

تاریخچه موضوع

مدیریت در دوران باستان

انسان با انگیزه های گوناگون كه همگی ناشی از اجتماعی بودن انسان و تمایل به زندگی با دیگران بوده جوامع متعددی ایجاد و برای اداره آن چاره اندیشی كرده است. كه روابط انسان ها خانواده را به عنوان اولین هسته سازمان اجتماعی بر اساس تمایلات فطری برای زندگی مشترك به وجود آورد. به تدریج مقررات ضروری مانند رهبری، تقسیم كار، مسئولیت مشترك و ... در درون خانواده به وجود و از نسلی به نسل دیگر منتقل شد. چنانكه سومری ها نوعی سیستم پدرشاهی توسعه یافته داشتند و كشاورزی و صنعت با معابد و زیر نظر روحانیون بود و در دست نوشته های مصری آمده است كه هیچ حرفه و شغلی نیست كه مدیری نداشته باشد و در یونان اولین نظریه های دولت و حكومت شكل گرفت. در ایران دستورات زرتشت مبنای سازماندهی حكومت های ایران شد. همچنین در چین مدیریت و حكومت یك ودیعه الهی محسوب می شد و با صیغه آسمانی و الهی در هم آمیخته بود. شبكه منظم یرای ارتباط، انتخاب فرمانروایی از سوی حكومت نیز در چین شكل گرفت. و اما بعد از این دوران در روم باستان با عناوینی همچون مدیر سر شماری و ارزیابی مالیات ها، مدیر امور دام ها، سرپرستی وظایف مدیر نیروی دریایی بر می خوریم كه امروزه هم رایج است.

در عصر تاریك یا همان قرون وسطی با پیدایش دین مسیحیت به تدریج كلیسا بر دولت تسلط یافت اورینگس اعتقاد داشت شخص باید مطیع دولت باشد اگر با شرع هماهنگ بود اما اگر بر خلاف آن بود باید شرع را قبول و دولت را نادیده گرفت. كشیشی به نام جان نظریه ارگانیسم اجتماعی را دارد و جامعه را به اعضای بدن تشبیه كرد طوری كه روحانیون روح ان، مجلس سنا قلب آن، مردم عادی معده و حكام ولایت چشم و گوش آن بودند. در همین زمان توماس آگونیاس با در هم آمیختن نظرات ارسطو، روافیان و سیسرو اصولی را عرضه كرد كه دولت را مسئول اجرای قانون می دانست و به دنبال آن كلیسا ها قدرتمند شده و در عصر تاریك افرادی چون ماكیاول، لاماكلی، فرانسین دیماركو، برادرن سورانزو توماس مور، ژان بودن و ... در مورد حكومت و مدیریت نظریاتی داده اند اما نكته این است كه پیدایش مدیریت به یك قوم یا ملت خاص تعلق ندارد. در زمان پیدایش اسلام مدیریت اسلامی مطرح شد كه از آن جمله مدیریت امیر مومنان علی (ع) است كه امروزه نیز مورد توجه و تجزیه و تحلیل فراوانی است. رسالت عهده ایشان مبارزه ایدئولوژیك، مبارزه سیاسی، مبارزه اجتماعی در دوران حكومت بود همچنین امام صادق می فرماید خداوند بالاتر و بلند مرتبه تر از آن است كه زمین را بدون امام عادل بگذارد.

در عصر رنسانس بر اثر جنگ های صلیبی قدرت مطلقه كلیسا ها كاهش پیدا نمود و نظام های متمركز ملی جایگزین آن شد. و ارتش های بزرگی به وجود آمد كه در درجه اول اهمیت قرار داشت و نیازهای آن بود كه باعث توسعه گردید. بتدریج سازمان های اداری بزرگ بوجود آمد. و سرانجام این انقلاب صنعتی بود كه دنیا را وارد مرحله ای دیگر از مدیریت نمود.

ماكس‌وبر اولین كسی بود كه در زمینه مسائل سازمانی از دیدگاه تاریخی به امر جامعه شناسی سازمان ها پرداخت.

تیلور پدر مدیریت علمی است.

ادوارد مینگ پور مدیریت كیفیت جامع است[1].

تعریف مدیریت:

مدیریت فراگردبه كارگیری موثر و كارآمد منابع مادی و انسانی بر مبنای یك نظام ارزشی پذیرفته شده است كه از طریق برنامه ریزی سازماندهی بسبج منابع و امكانات، هدایت و كنترل عملیات برای دستیابی به اهداف تعیین شده صورت می پذیرد. به گفته مگیسنون، موسلی و پیتری مدیریت كار كردن با منابع انسانی، مالی و فیزیكی است جهت دست یابی به اهداف سازمان توسط برنامه ریزی، سازماندهی رهبر و كنترل عملیات.

اهمیت مدیریت:.

بعضی ها معتقدند كه كاركنان قادرند وظایف مدیریت را نیز انجام و به واحد مدیریت جدا و مستقل نیازی ندارند اما هنوز در طول تاریخ نمادی را نمی توان یافت كه بدون داشتن سلسله مراتب مدیریت، پایدار مانده باشد در واقع مدیریت عضو اصلی حیات بخش هر جامعه است. هارلود كونتز مدیریت را مهمترین زمینه فعالیت انسانی میداند. در واقع وظیفه دست یابی سازمان به اهداف و ایجاد محیطی امن برای كاركنان و هدایت و رهبری به عهده مدیران است.

مدیر و مدیریت موفق و موثر:

مدیر كسی است كه مسئولیت عملكردیك یا چند نفر در سازمان را به عهده می گیرد. در واقع مدیران و كاركنان منابع مهم و ارزنده ایی هستند كه با دیگر منابع سازمان از جمله اطلاعات فن آوری مواد خام و ... دست به تولید كالا و خدمات ودر مفهوم گسترده تر در كارایی اقتصاد نقش مهمی را ایفا می كنند.

مدیریت موفق و موثر مدیریتی است كه به كسب هدفهای سازمانی یا چیزی پیش از آن می انجامد و بتواند بهتر از یك مدیر موفق كه حداقل نتیجه قابل قبول را كسب
می كند ایفای نقش كند و از 80تا90 درصد توانایی های افراد را به كار گیرد.

مدیریت موثر متسلزم داشتن تواناییهای فنی، انسانی، ادراكی، طراحی و توان حل مسئله است و برای او داشتن توانایی های ذاتی و اكتسابی معینی ضرورت دارد.

منابع قدرت تولید به دو دسته تقسیم می شود:

1- قدرتی كه از منصب و مقام مدیر ناشی می شود.

2- و منابعی كه از توان شخصی مدیر نشأت می گیرد و اما اگر بخواهیم میزان موفثیت مدیر را بصورت فرمولی بنویسم می شود كه ( میزان تطابق تواناییها مهارتها، نگرشهاو انگیزه های افراد با شغل آنان+ نحوه ارزیابی مقام های ما فوق و میزان همكاری كاركنان+ فرصتها و محدودیت های پیش بینی شده= میزان موفقیت مدیر)

سطوح مدیریت:

با گسترده تر و پیچیده تر شدن سازمان ها سلسله مراتبی از سرپرستان و زیردستان و مدیران به وجود می آیند كه معمولا در سه سطح مدیریتی دیده می شود:

1- سطح عملیاتی

2- سطح میانی

3 - مدیران رده بالا(عالی)

 كه از سطح پایین هر چه سطح بالاتر هرم پیش می رویم از تعداد افراد هر سطح كاهش می یابد و تعداد مدیران افزایش می یابند یعنی بیشتر افراد در سطح پایین سازمان هستند.

مدیران سطح پایین افراد پر مشغله ای هستند و برنامه های عملیاتی كوتاه مدت واحد را تنظیم می كند. و اغلب وقتشان را با زیردستان سپری می كنند آنها با مسائل آنی سرو كاردارند و در حلقه واسطه مدیران میانی می باشد كه به نظارت مدیریت عملیاتی و گزارش به مدیریت عالی است. آنها سیاست ها و دستورات صادره توسط مدیران رده عالی را تفسیر و وقتشان را صرف تحلیل داده ها برای آماده كردن اطلات جهت تصمیم گیری می كنند این مدیران فعالیت علمی كم و فعالیت فكری بیشتر و كسل كننده تری هستند و برنامه ریزی های میان مدت می كند. و اما مدیران سطح عالی كه مسئول تمام سازمان هستند مدیران مركزی نیز نامیده می شوند. مدیر كل رئیس هیات مدیره، پرزیدنت از جمله آنها می باشد وظایف مدیران این رده حمایت تمام سازمان و بقای سازمان را برای کارکنان، سهامداران و ... تامین نماید[2].

مهارتها ی مدیریتی:.

مهارت یك فن است و داشتن توانایی انتقال علم به عمل است تمام مدیران نیازمند داشتن تكنیك (فن) برقراری روابط انسانی، ادراك و تشخیص لغزشها، و مهارتهای سیاسی می باشند. مهارتهای گوناگون به شرح زیر می باشد.

مهارتهای فنی: معمولا شامل استفاده كردن از علم و تكنیكهای موثر انجام كار است این یك عمل ویژه و تجربی است كه در ارتباط با مشكلات و فعالیتهای روزانه مورد استفاده قرار می گیرد این مهارت در سطح مدیران رده پایین بسیار الزامی است. و هر چه به سطح بالاتر می رویم اصل مهارت اهمیتش كمتر می شود.

مهارتهای انسانی: توانای كار با دیگران است كه شامل درك متقابل، صبر اعتماد و در گیری واقعی در روابط میان فردی است افراد با مهارتهای انسانی و جلب مشاركت دیگران مدیران موفق هستند و هر چه به سوی تجارت چند ملیتی و جهانی تر پیش می رویم نیاز این مهارت بیشتر حفظ می شود.

مهارت ادراكی: كه این مهارت توانایی دیدن سازمان به صورت كل است و در سطوح بالای مدیریت اهمیت دارد. یعنی فرد باید پیچیدگی سازمان نقش هر واحد سازمانی را در موفقیت تمامی سازمان درك نماید.

مهارت ارتباطی: كه جزء مهمی از مهارتهای میان فردی است و پایه تمام مهارت های دیگر است. و در تمام سطوح مدیریت الزامی است. ارتباطات خوب بنیان مدیریت ژرف است مهارت های چهار گانه ارتباطی (نوشتن، خواندن، گوش كردن و ارتباط غیر كلامی). اجزاء مهم رهبری موفق هستند.

مهارت های سیاسی: مهارت های دیپلو ماسی مهارت بسیار پیچیده ای است كه توانایی دستیابی به قدرت و اختیارات و استفاده از آن بدون داشتن ترس از دادن آن اطلاق
می شود كه متسلزم بر قراری ارتباط تاثیر گذار بر افراد و برخورداری درست و ماهرانه از ارتباطات به نفع خویش می باشد. این مهارت برای مدیران میانی بسیار حائز اهمیت است[3].                     

نقش های مدیریتی::

در اواخر ساله های1960 مینز برگی10 نقش مدیریتی را در ارتباط با افراد و روابط میان فردی آنان ارائه نموده كه به3 گروه مراوده ای، اطلاعاتی و تصمیم گیری طبقه بندی كرد.

الف. نقش های مراوده ای: مدیران80درصد وقت خود را با دیگران در تماس می باشد كه این تماس ها شامل 3 نقش مراوردهای می باشد

1- نماینده تشریفاتی كه به عنوان سمبل و یا نماینده سازمان عمل می كند كه شامل شركت در محافل سخنرانی امضای اسناد قانونی و ... دارای اهمیت است.

2- رهبر:كه بازدید مجموعه خود ارتباط برقرار كرده و با ایجاد انگیزه رشد آنان را فراهم می آورد.

 3- رابط كه در این نقش مدیر اطلاعات مورد نیاز را از طریق شركت ارتباطات فراهم می آورد.

ب: نقش های اطلاعاتی: مدیر به عنوان یك پدیده منابع اطلاعاتی سازمان محسوب می شود. و نقش های زیر را ایفا می كند.

1- مراقبت: كه مدیر اطلاعات خارجی و داخلی موثر بر سازمان را كسب با بر گزاری  جلسات محیط داخلی و خارجی را كنكاش و مراقبت نماید.

2- توزیع كنند ه اطلاعات: كه در این بخش مدیران اطلاعات واقعی و با ارزش خود را به مجموعه خود منعكس و منتقل می سازند.

3- سخنگو: كه مدیر اطللاعاتی را راجع به عملكرد برنامه های شركت در اختیار مراجع خارج از سازمان می گذراند.

ج: نقش های تصمیم گیری: كه مدیر باید تصمیم گیری كند و مشكلات سازمان را حل نماید كه چهار نقش مهم را ایفا كند.

1- كار آفرینی: در این نقش مدیر طراحی مجدد شغل توسط تغییرات تكنولوژی و درك نظامات جدید مدیریتی صورت می پذیرد.

2- حل مشكلات: كه مدیر در كشمكش با كارمندان می بایستی این نقش را بر عهده داشته باشند.

3- تحقیق منابع: كه مدیر با اختصاص دادن بودجه كافی به برنامه و پروژهای سازمان ، نیروی انسانی و تجهیزات و تبلیغات ایفای نقش می كند و منابع كمیاب سازمان را بررسی می كند.

 4-  مذاكره: كه طی آن مدیر با مدیران زیرمجموعه خارج از سازمان و ... نقش مهمی در فروش و قیمت ایفا می كنند[4].

مدیریت مشاركتی:

مشاركت معانی مختلفی در فرهنگ لغت دارد كه از آن جمله به معنای شركت دادن و شركت انبازی آمده است. در علوم اجتماعی به معنای شركت فعالانه انسانها در تمامی ابعاد زندگی است.

مدیریت شماركتی عبارت از دخالت و ورود كاركنان مختلف سازمان در رده های مختلف بر حسب ضرورت در فرایند تبین مشكل، تجزیه و تحلیل موفقیت و اتخاذ تصمیمات در هر سطحی به شكل های گوناگون و ادغام و یكی كردن تصمیمات برای بدست آوردن نتیجه.

البته تاثیر اصلی این نوع مدیریت بر همكاری و مشاركت علاقه مندانه و داوطلبان عموم افراداست و می خواهد از ایده ها، نظرات و ابتكارات آنها در حل مشكلات و مسائل سازمانی استفاده كند لذا اساس فرایند این مدیریت بربنیان تقسیم اختیارات و كاركنان استوار است[5].

فلسفه مدیریت مشاركتی:

انسان ها خواهان بر ابری با یكدیگرند و دوست دارند كه با آنها برخورد محترمانه شود. و در جامعه همواره به چیزهایی كه متعلق به آنها است حمایت می كنند. انسانها دوست دارند همواره از ایده های آنها و نظراتی كه دارند برای بهبود استفاده شوند كه تمامی آنها در یك سازمان با مدیریت مشاركتی حل می شود از طرفی مشاركت آنها به بهبود نیروی انسانی كمك می كند و این امكان را می دهد كه از بهترین تصمیم یكی با داشتن نظرات بیشتر انتخاب شود. و همواره بهبود در روابط انسانی بین مدیریت و كاركنان سازمان را شاهد باشیم. امروزه نیاز به اطلاعات جامع در تصمیم گیری مدیریت نقش اساسی دارد كه می توان با مشاركت به آن دست پیدا كرد.

پیش نیازهای نظام مشاركت:

برای آنكه مدیریت مشاركتی كارایی و اثر بخش خود را حفظ كند بستگی به عوامل دارد كه می بایستی از ابتدا وجود داشته باشد.

1- اعتقاد مدیریت ارشد و پشتیبانی جدی از مراحل اجرای نظام مدیریت مشاركتی

2- اعتقاد كاركنان به بهبود موثر

3- داشتن زمان كافی برای آمادگی مشاركت

4- تعریف مشاركت برای كاركنان

5- هزینه این نوع مدیریت باید كمتر از سود آن باشد

6- نهادینه كردن فرهنگ مشاركت

7- همه باید شنونده بودن را بیاموزند

8- قدردانی از كاركنان بابت مشاركت

9- توانایی كاركنان برای كار روی موضوع

10- مطلوبیت شرایط فیزیكی و محیط كار

11- نظام ارزش یابی كاركنان درست عمل كند

12- حس خود باوری و اعتماد به نفس احیاء شود

13- روشن و مشخص بودن هدف سازمان برای كاركنان 

14- مشخص بودن وظایف

15- پشتیبان عملكرد خوب و موثركاركنان

16- مشاركت در تصمیم گیری باید اندك اندك صورت گیرد

17- اعمال سبك های آمرانه گروهی از سوی مدیران

18- كسب آگاهی از فواید مشاركت و انگیزهای قوی برای ورود فعالیت از جانب كاركنان

19- قابل فهم بودن برنامه های كوتاه مدت و بلند مدت[6] 

قیمت فایل فقط 20,800 تومان

خرید

برچسب ها : مدیریت , تاثیر مدیریت بر عملكرد كاركنان , مدیریت مشاركتی , فلسفه مدیریت مشاركتی

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر